سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاحیدر کرار مددی
 

توی نجف یه خونه بود، که دیواراش کاهگلی بود

اسم صاحب اون خونه، مولای مردا علی بود

نصف شبا بلند می شد ، یه کیسه داشت که بر می داشت

خرما و نون و خوردنی ، هرچی که داشت تو اون می ذاشت

راهی کوچه ها می شد ، تا یتیما رو سیر کنه

تا سفره خالی شون و پر از نون و پنیر کنه

شب تا سحر پرسه می زد ، پس کوچه های کوفه رو

تا بوی بارون بکنه ، پاهای بی شکوفه رو

عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه

باید مثل علی بشه ، هرکی که اهل دین باشه

بعد از علی کی می تونه مرهم راز من بشه

درد دلامو گوش کنه ، دچار ساز من بشه


 شعر از : زنده یاد مرحوم آقاسی


[ دوشنبه 90/1/22 ] [ 6:50 عصر ] [ علی ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ
امکانات وب